خداوند بینهایت است و لامکان و بیزمان، اما به قدر فهم تو کوچک میشود و به قدر نیاز تو فرود میآید و به قدر آرزوی تو گسترده میشود و به قدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک میشود.
یتیمان را پدر میشود و مادر… بی برادران را برادر میشود، همسر میشود بیهمسرماندگان را، طفل میشود عقیمان را، امید میشود ناامیدان را، راه میشود گمگشتگان را، نور میشود در تاریکیماندگان را، شمشیر میشود رزمندگان را، عصا میشود پیران را، عشق میشود محتاجان به عشق را، خداوند همه چیز میشود همه کس را… به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار… و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستیها، نا مردیها!
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه بر سفرۀ شما با کاسهای خوراک و تکهای نان مینشیند، در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند و در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند…
مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود…؟
دیده شده در کتاب دو قدم تا لبخند ص120.